آی عشق، چهرۀ آبیت پیدا نیست

 

 

 

آيينه‌ها دچارِ فراموشی شده‌اند

و نامِ تو

وردِ زبانِ کوچۀ خاموشی

امشب تكليفِ پنجره

بی چشمهایِ بازِ تو روشن نيست

امشب در اين سكوتِ كوچه‌هایِ خاموشی

تمامِ حوصله‌ام را

در يك كلامِ كوچك

در تو

خلاصه كردم

ای كاش می‌شد

يك بار

تنها همين يك بار

تكرار می‌شدی

تکرار

 

قیصـــــر امیــــن‌پـــــور

من و تو بنده این ما و منیم ، اما عشق یعنی باهم یکی شدن

 

 

به حرمت همین لحظه‌هایی که کِز می‌کنم گوشه‌ای و مبهوتانه دست به سرم می‌گیرم و به گوشه‌ای خیره می‌شوم و به این فکر می‌کنم که باید به چه چیز شک کنم ، بیا و جواب بده !

به خودم که به تو شک کرده ؟ یا به تو ، به خودِ خودِ تو ... ؟

قرار نبود این بشود

باز هم شکر ، این‌ها همه یادآوریِ یک قرار است که با خود گذاشته‎‌ام ، تکرار یک واقعیت آزاردهنده

 

خودم نشسته جلویم و مرا ریشخند می‌کند ، خودم به خودم پوزخندِ تمسخرآمیز تحویل می‌دهد و من در خود می‌شکنم

عطرِ خاطره‌ها



چند روز پیش به عینه دیدم که معجزۀ عطر ینی چی

داشتم توی یه مجتمع قدم می‌زدم، از کنارِ باجۀ عطرفروشی رد شدم

بوی عطری به مشامم خورد که منو پرت کرد به دورانِ نوجوانی و آدمی خاص به نظرم اومد و خاطراتی خوب

دیگه نه اثری از اون آدم در زندگیِ من هست ، نه خاطرۀ خوشی مونده و نه حتی نشانی از نوجوانی و سادگی‌های اون دوران و اون دنیا


حالم دگرگون شد ، بد نشدم ولی بی‌حس شدم ، دیگه حسِّ مطبوعی نداشتم ، یکجور بی‌حسی اُفتاد تو ذهن و تنم .

از خودم می‌پرسم اون حسِّ شفافُ ناب رو کجا می‌تونم دوباره بدست بیارم ؟!

کم کم یاد می‌گیری



کم کم یاد می‌گیری وقتی از کسی سردی و نامهربانی دیدی، دیگر نایستی به گدایی محبت

کم کم یاد می‌گیری همۀ دنیا آن فرد نیست، کم کم یاد می‌گیری فقط به فکر خودت باشی

کم کم یاد می‌گیری دل‌سنگ و خودخواه باشی ... یاد می‌گیری

آرام آرام یاد می‌گیری فاتحۀ همۀ آن مهربانی‌ها و انتظاراتِ زیبا را بخوانی، خودخواه شوی -شاید!- یا اینکه انتظار مرگ شیرین را بکشی و دیگر برایت مهم نیست تو را چه می‌نامند

س.ک.س بدون اُ.ر.گ.ا.س.م !




اگه بغض و گریه رو به س.ک.س و ا.ر.گ.ا.س.م تشبیه کنیم

حکایتِ من می‌شه حکایتِ اون فاحشه‌ای که اُ.ر.گ.ا.س.م نمی‌شه

فقط تا سرحدِ مرگ بهش ت.ج.ا.و.ز می‌کنن ، یه بدبختی که ترس تا انتهای روحش نفوذ می‌کنه ولی اُرگاسم نداره !




قلب ناآرام


از بس حرف نزدم ، از بس غمباد کردم و گریه نکردم ، بوی خون تو تمامِ روحم پیچیده !

خالی

 

 

حالا نشسته ای روی یک نیمکت
رو به شهری خسته
نه صدای بوق ماشین ها می آید
نه صدای پریدن ِ پرنده ها
نه صدای ِ نا به هنجار ِ هلی کوپتری که معلوم نیست از جان ِ خسته ی این شهر چه می خواهد که هی می لرزاندش!
نه حتی صدای من ..
نشسته ای رو به نمی دانم کجا
آنقدر که صدای افکارت آرام است
آنقدر که نمی دانم چه در سر داری
آنقدر که یکهو خالی می شوم از آنهمه حرف ِ نزده
می گذرد
لحظه ای
دقیقه ای
ساعتی
بلند می شوی و راه می روی
دور می شوی
بر می گردی
و من پر از داستان می شوم
پر از تویی که نمی دانی از یک ساعت ِ پیش تا به حال
چه ها که نشدی برای من ..
می روی
می آیی
می روی
می آیی
می نشینی
دوباره رو به شهری که دیگر منی را ندارد در خودش ..

فصل پائیز ، فصل کوچ

 

سلام ماهِ من

 

فصل پائیز اومد

فصل هزار رنگ

و البته فصل کوچ ...

 

رهایی

 

کوچ کردم از خونه م

از شهری که توش بدنیا اومدم ، از جایی که توش بزرگ شدم ، از جایی که توش حس های متفاوتی رو تجربه کردم ، از جایی که توش بعد از یه مدتی دنیا برام سیاه و سفید شد ، از جایی که توش یهو فک کردم یکی هست که همیشه بهش فک کنم و بهم فک کنه ، دنیام رنگی شد ، از جایی که توش فهمیدم اشتباه می کردم و یک طرفه دوستش داشتم ، از جایی که توش غصه خوردم ، گریه کردم ، افسرده شدم ، از جایی که منو یادش می‌نداخت ...

همین ...

ماهِ شبِ تارم کو ...


ماهِ شبِ تارم کو ...


این ماه برای من نشان حرف های نگفته بود ٬ آرزوهایی که هیچوقت به وقوع نپیوست

همیشه دوس داشتم این تصویرش را ثبت کنم و بالاخره اینکارو کردم ...

یاد قدیم بخیر ٬ یاد حرفام بخیر ...

دل فاحشه !



می بینی ؟ دلم خیلی "ویرجین" بود

تو اومدی و اون ویجینیتی از بین رفت

الان دل من یک "فاحشه" به تمام معنا شده ...


نباس اینو می نوشتم . نوشتم که یادم بمونه از عواقب فک کردن به تو بود این ...

البته تقصیر تو نبود . دل من یه "فاحشۀ" بالقوه بود . بالفعل شد . خلاصــــ !

دنیا قشنگتره وقتی ...

امروز صبح توی شبکه های اجتماعی یه فیلم دیدم که یک نفر بسیجی یا هرچی ... یک سری حرف های خیلی زشت رو به خانم هاشمی یا هرکی ... زدن

کاری به دلایل سیاسی و ایناش ندارم اصن . خدا می دونه تو دلم چه خبره !

عصر با آژانس از خونۀ دوستم برگشتم خونه . دس کردم تو جیبم دیدم پول همرام نیست . رفتم از بابام پول بگیرم بدم به راننده . دس کرد تو جیبش ؛ زیر زبونی چن تا ناسزا و بدوبیراه هم نثار طرف کرد !

فقط خواستم بگم دنیا خیلی قشنگ تر و زیباتره وقتی الفاظ رکیک رو از زندگیمون فاکتور بگیریم

لعنتی !

حداقل پا نکوب به این شیشه

منو وادار نکن خم بشم رو زمین و تیکه های این حس رو جم کنم

همین حس دیشب با تمام ضعفش دستِ دلم رو بُرید ...



برای خاتون



گرگ و میش می شود

هوای دلم


نه خوب از بد

نه بد از خوب

پیدا نیست


سرم ... بی هوا

بی گدار می زند

به جاده های خاکی سکوت .

همچنان می روم ...

آهسته ولی کوتاه

باز

می روم

تا رسیدن

به خورشیدی که

به خوبی

طلوع خواهد کرد ...


شاد و آرام بخواب خاتون حرف های ناگفته ...

خاتون واژه های دوستیـــ همیشه در یادم خواهی بود ...

نهم بهمن ماه هشتاد و نه روز پرکشیدن تو به ابدیت بود ...

آخرین یادگاری از تو ، به یاد پدر

آن کبوتر !



تو خیابون قدم می زدیم

یه کبوتر اومد پائین . جلو چشمامون محکم خورد به در ماشین و افتاد ...

دوستم یهو هر چی دستش بود پرت کرد و دوید به سمت کبوتر ...

من دردم اومد ! اصن یه جوری شدم ...

تا روز آخری که برگشتم همش یاد اون کبوتره بودیم ...

Cut Off



اومدم فقط بگم دیگه حالت هام عطف به ماسبق نمی کنه . هیچوقت

قول می دم

امضاء


پی نوشت : می خندم اینقد که با هر قاه قاه خنده م دور تر بشی و محو تر ...

این انتقام از تو نیست . از خودم انتقام کشی می کنم برا آخرین بار ، برای همیشه ...

شُک های گاه و بیگاه !

رعشه ای که تو بدنم می افته رو نمی تونم چجوری باید توجیه کنم ؛ شاید :

تأکید دیگران با عملکردشون ، بر تنهایی هام ...

عصبانیت ناشی از این تأکید ...

ناراحتی و تشویشی که در این مواقع دارم ...


شاید اینا باشه ...

این مواقع به قول یک دوست وبلاگ نویس خودآزاری می کنم

یک لیوان نسکافه غلیظ می خورم و بعد دراز می کشم یا دنبال یه کوفتی می گردم که کمک کنه از این جو مزخرفم در بیام ...


البته هیچکس مقصر نیست ... !

حسرت ...

 

باران 

 I've been alone with you inside my mind
من درون ذهنم با تو تنها شده ام
And in my dreams I've kissed your lips a thousand times
و توی رویاهام بوسیده م لب هات رو صدها بار بوسدیم
I sometimes see you pass outside my door
گهگاه می بینم تورو که رد می شی بیرون از در خونه م
Hello, is it me you're looking for?
سلام ، من کسیم که تو دنبالش می گردی ؟

I can see it in your eyes
می تونم اینو تو چشمات ببینم
I can see it in your smile
می تونم اینو تو لبخندت بخونم
You're all I've ever wanted, (and) my arms are open wide
تو همه چیزی هستی که من همیشه می خواستم ، و بازوهام برات باز هستن
'Cause you know just what to say
چون تو فقط می دونی چی بگی
And you know just what to do
و تو می دونی فقط چیکار کنی
And I want to tell you so much, I love you ...
و می خوام بهت بگم خیلی زیاد ، دوستت دارم ...

I long to see the sunlight in your hair
خیلی مشتاقم برای دیدن نور خورشید روی موهات
And tell you time and time again how much I care
و بهت بگم همیشه و همیشه دوباره که چقدر من اهمیت می دم
Sometimes I feel my heart will overflow
گاهی احساس می کنم قلبم داره سرریز می شه
Hello, I've just got to let you know
سلام ، فقط می خوام بدونی

'Cause I wonder where you are
چونکه می خوام بدونم که کجایی
And I wonder what you do
و می خوام بدونم چیکار می کنی
Are you somewhere feeling lonely, or is someone loving you?
جایی هستی که احساس تنهایی می کنی ، یا کسی تورو دوست داره ؟
Tell me how to win your heart
بهم بگو چطوری قبلتو بدست میاری
For I haven't got a clue
برای من نشانه ای نیست
But let me start by saying, I love you ...
اما ، اجازه بده با گفتن این جمله شروع کنم ، دوستت دارم ...

Hello, is it me you're looking for?
سلام ، این منم که دنبالش می گردی ؟
'Cause I wonder where you are
چونکه می خوام بدونم کجایی
And I wonder what you do
و می خوام بدونم که چیکار می کنی
Are you somewhere feeling lonely or is someone loving you?
جایی هستی که احساس تنهایی می کنی یا کسی عاشقته ؟
Tell me how to win your heart
بگو چطور قبلت رو بدست میاری
For I haven't got a clue
برای من نشانه ای نیست
But let me start by saying ... I love you
اما اجازه شده با این جمله شروع کنم ... دوستت دارم


دانلود ترانه با لینک مستقیم با حجم ده مگابایت !

آن روزهایم ...



بدون هیچ مقدمه ای بهم گفتی : "یادگاری که در این کنبد دوّار بماند ... "

زمانیه که من باید یاد این بیفتم که یک زمانی یک دلبستگی بین ما بوده ، اما نه عشق !

چِشمُن تو ، نازنین ...



چشمون تو عادی نَن مال عالمی دگه ن تا یه خو خیره ابی همه دنیا چُپ ازن
اَمُون از خُوت ، دو چِشمُوت ، که بودِن بِی مه مثه بُت

دانلود

پی نوشت :
به یاد چشم هایت ...

Darin Zayar

 

Amazing Music ...